[...]s, and technologies reordering in infrastructural assemblages are also sensuous refrains
•some becomings and assemblages might refuse these refrains and *demand ontological primacy*
Leigh Star
for some kinds of tasks we (humans) are highly distributed --> remembering: ***much of our memories are in other people*** (libraries and homes)
part of our selves extend beyond the skin in every imaginable way <--phantom limb
--Katie--> embodiments (and beings) are distributed among memories, capacities, corporealities
demon dematerialization --> body dissolve (vanquish) --> relinquish --> networking materializing forces --> this text
the state of cut in manga series Attack on Titan
•affective wounds
•affective formations that break the skin
•restructuring
•chaotic and unpredictable nature
•your avatar (your monster): sensuously augmented elements of self
•territory registers
•materially real scales of involvement
•
play = double consciousness --> being in both states (is & is not, assertion & rejection) --creates--> its own commentary in itself about itself <-- intense and pleasurable interactive dynamism <-- meta communications performed by embodied selves at multiple levels (of organic and social systems)
commercial entertainment drawing on understandings of mammalian-affective structure : transmedia + mammalian animalities + AI agents (~= rigging)
Disney = interactive dramas of mammalian behavior of psychological bonding
3D application: interactive microworld of augmented assemblage of objects and beings and tools and zoons, visualization of mulistable cognition
= a form of globally restructuring knowledge work + embodied learning + economies
exosome explosive demons, as significant other?
we love to create worlds (that is why we make and watch soap operas)
careful negotiation of meaning and tools (in apass, not careful always)
...................................
(Katie -->) [*]web: a material example of a then counter-intuitive convergence and recombination, one across forms of inscription and meaning making devices[...]in that fictional everywhere of “everyone's” lives
emerging posthumanities: humans are only some of the agencies self-organizing in altering systems of things + people + worldly processes --Katie--> being inside and moved around literally by the very material and conceptual structures you are analyzing and writing about -->
•transdisciplinary consciousness: telescoping out to engage infrastructures in their layered accretions رشد
•witing (saying what counts) [has to] diverge perpendicularly across the normative --> performative = demonstration + simulation
•knowledge workings --embed--> within culture industries + transnational educational restructuring projects
writing technologie (~= activities + skills + devices in layered assemblages + material + conceptual inscription) --literalize--> tensions in grammatology:
•between writing's many possible referent/sign relationships in historical progression <-- Ignace Gelb
•call to account of assumptions about writing's derivations from speech built into the assertion of these relationships <-- Derrida
my writing on Charmed and rigging --> a mime of writing, mime understanding [#simulacra of knowledge], (using Katie's word) a literalizing attempt to work/write in the middle of writing technologies
...................................
lord of the rings (and similar movies) ~= new forms of evangelization
---> go to propaganda
temporality, time, day & night:
in ajayeb:
گویند که در حدود مغرب حیوانی است. چون آفتاب برآید، حالی بچّه بزاید و بچّه را در آفتاب نهد. به یک روز بزرگ گردد. چون آفتاب فرو رود، بمیرد و بچّه آبستن گردد. دیگر روز که آفتاب برآید، بمیرد وعمر وی یک شب و دو روز بود.
به حدود مکران وتیردابه یست بزرگ از دریا براید و در آفتاب مینگرد و بیهوش گردد تا به وقت زوال چنان شود که مرده، ملاحان با وی بازی کنند، چو آفتاب فرو رود زنده گردد، در آفتاب جان بدهد و از وی سیر نگردد
از اسکندر رومی پرسیدند که در عالم چه دیدی از عجایب؟ گفت در مشارق و مغارب گردیدم اعجوبه دیدم به چین و ماچین. در مفازهٔ درختها دیدم رسته، بوی مشک از آن میدمید و از بامداد که آفتاب برآمدی تا وقت زوال از زمین برمیخاستی و پس از زوال به زمین فرو شدی، به وقت غروب تمام به زمین فرو رفته بودی، روز دگر که آفتاب بر آمدی درختها سر از آب بر آوردی.
...................................
in Nezami (with the notion of bamdad بامداد morning):
چو برزد بامدادان خازن چین به درج گوهرین بر قفل زرین
چو بر زد بامدادن بور گلرنگ غبار آتشین از نعل بر سنگ
بامدادان که صبح زرین تاج کرسی از زر نهاد و تخت از عاج
بامدادان که روز روشن گشت شب تاریک فرش خود بنوشت
صبح یک زخمی دو شمشیری داد مه را ز خون خود سیری
چو صبح از دم گرگ برزد زبان به خفتن درآمد سگ پاسبان
خروس غنوده فرو کوفت بال دهل زن بزد بر تبیره دوال
که چون بامدادان چراغ سپهر جمال جهان را برافروخت چهر
به جلوه برآورد خورشید دست عروسانه بر کرسی زر نشست
به نیک اختری روزی از بامداد که شب روز را تاج بر سر نهاد
چو آمد زلف شب در عطر رسائی به تاریکی فرو شد روشنائی
برون آمد ز پرده سحر سازی شش اندازی بجای شیشه بازی
چو مشگین جعد شب را شانه کردند چراغ روز را پروانه کردند
به زیر تختهنرد آبنوسی نهان شد کعبتین سندروسی
بر آمد مشتری منشور بر دست که شاه از بند و شاپور از بلا رست
چو شد دوران سنجابی وشق دوز سمور شب نهفت از قاقم روز
سر از البرز بر زد جرم خورشید جهان را تازه کرد آیین جمشید
شباهنگام کاین عنقای فرتوت شکم پر کرد ازین یک دانه یاقوت
به دشت انجرک آرام کردند بنوشانوش میدر جام کردند
در آن صحرا فرو خفتند سرمست ریاحین زیر پای و باده بر دست
چو روز از دامن شب سر برآورد زمانه تاج زرین بر سر آورد
بر آن پیروزه تخت آن تاجداران رها کردند می بر جرعه خواران
سپیده دم چو دم بر زد سپیدی سیاهی خواند حرف ناامیدی
هزاران نرگس از چرخ جهانگرد فرو شد تا بر آمد یک گل زرد
چو شب زلف سیاه افکند بر دوش نهاد از ماه زرین حلقه در گوش
شبا هنگام کز صحرای اندوه رسیدی آفتابش بر سر کوه
سیاهی بر سپیدی نقش بستی علم برخاستی سلطان نشستی
چو شب روی از ولایت در کشیدی سپاه روز رایت بر کشیدی
night in Nezami's Khamse:
فرو زنده شبی روشنتر از روز جهان روشن به مهتاب شبافروز
شبی باد مسیحا در دماغش نه آن بادی که بنشاند چراغش
ز تاریکی در آن شب یک نشان بود که آب زندگی دروی نهان بود
سوادی نه بر آن شبگون عماری جز آن عصمت که باشد پردهداری
صبا گرد از جبین جان زدوده ستاره صبح را دندان نموده
شبی بود از در مقصود جوئی مراد آن شب[...]