[...] form of globally restructuring knowledge work + embodied learning + economies
exosome explosive demons, as significant other?
we love to create worlds (that is why we make and watch soap operas)
careful negotiation of meaning and tools (in apass, not careful always)
...................................
(Katie -->) [*]web: a material example of a then counter-intuitive convergence and recombination, one across forms of inscription and meaning making devices[...]in that fictional everywhere of “everyone's” lives
emerging posthumanities: humans are only some of the agencies self-organizing in altering systems of things + people + worldly processes --Katie--> being inside and moved around literally by the very material and conceptual structures you are analyzing and writing about -->
•transdisciplinary consciousness: telescoping out to engage infrastructures in their layered accretions رشد
•witing (saying what counts) [has to] diverge perpendicularly across the normative --> performative = demonstration + simulation
•knowledge workings --embed--> within culture industries + transnational educational restructuring projects
writing technologie (~= activities + skills + devices in layered assemblages + material + conceptual inscription) --literalize--> tensions in grammatology:
•between writing's many possible referent/sign relationships in historical progression <-- Ignace Gelb
•call to account of assumptions about writing's derivations from speech built into the assertion of these relationships <-- Derrida
my writing on Charmed and rigging --> a mime of writing, mime understanding [#simulacra of knowledge], (using Katie's word) a literalizing attempt to work/write in the middle of writing technologies
...................................
lord of the rings (and similar movies) ~= new forms of evangelization
---> go to propaganda
temporality, time, day & night:
in ajayeb:
گویند که در حدود مغرب حیوانی است. چون آفتاب برآید، حالی بچّه بزاید و بچّه را در آفتاب نهد. به یک روز بزرگ گردد. چون آفتاب فرو رود، بمیرد و بچّه آبستن گردد. دیگر روز که آفتاب برآید، بمیرد وعمر وی یک شب و دو روز بود.
به حدود مکران وتیردابه یست بزرگ از دریا براید و در آفتاب مینگرد و بیهوش گردد تا به وقت زوال چنان شود که مرده، ملاحان با وی بازی کنند، چو آفتاب فرو رود زنده گردد، در آفتاب جان بدهد و از وی سیر نگردد
از اسکندر رومی پرسیدند که در عالم چه دیدی از عجایب؟ گفت در مشارق و مغارب گردیدم اعجوبه دیدم به چین و ماچین. در مفازهٔ درختها دیدم رسته، بوی مشک از آن میدمید و از بامداد که آفتاب برآمدی تا وقت زوال از زمین برمیخاستی و پس از زوال به زمین فرو شدی، به وقت غروب تمام به زمین فرو رفته بودی، روز دگر که آفتاب بر آمدی درختها سر از آب بر آوردی.
...................................
in Nezami (with the notion of bamdad بامداد morning):
چو برزد بامدادان خازن چین به درج گوهرین بر قفل زرین
چو بر زد بامدادن بور گلرنگ غبار آتشین از نعل بر سنگ
بامدادان که صبح زرین تاج کرسی از زر نهاد و تخت از عاج
بامدادان که روز روشن گشت شب تاریک فرش خود بنوشت
صبح یک زخمی دو شمشیری داد مه را ز خون خود سیری
چو صبح از دم گرگ برزد زبان به خفتن درآمد سگ پاسبان
خروس غنوده فرو کوفت بال دهل زن بزد بر تبیره دوال
که چون بامدادان چراغ سپهر جمال جهان را برافروخت چهر
به جلوه برآورد خورشید دست عروسانه بر کرسی زر نشست
به نیک اختری روزی از بامداد که شب روز را تاج بر سر نهاد
چو آمد زلف شب در عطر رسائی به تاریکی فرو شد روشنائی
برون آمد ز پرده سحر سازی شش اندازی بجای شیشه بازی
چو مشگین جعد شب را شانه کردند چراغ روز را پروانه کردند
به زیر تختهنرد آبنوسی نهان شد کعبتین سندروسی
بر آمد مشتری منشور بر دست که شاه از بند و شاپور از بلا رست
چو شد دوران سنجابی وشق دوز سمور شب نهفت از قاقم روز
سر از البرز بر زد جرم خورشید جهان را تازه کرد آیین جمشید
شباهنگام کاین عنقای فرتوت شکم پر کرد ازین یک دانه یاقوت
به دشت انجرک آرام کردند بنوشانوش میدر جام کردند
در آن صحرا فرو خفتند سرمست ریاحین زیر پای و باده بر دست
چو روز از دامن شب سر برآورد زمانه تاج زرین بر سر آورد
بر آن پیروزه تخت آن تاجداران رها کردند می بر جرعه خواران
سپیده دم چو دم بر زد سپیدی سیاهی خواند حرف ناامیدی
هزاران نرگس از چرخ جهانگرد فرو شد تا بر آمد یک گل زرد
چو شب زلف سیاه افکند بر دوش نهاد از ماه زرین حلقه در گوش
شبا هنگام کز صحرای اندوه رسیدی آفتابش بر سر کوه
سیاهی بر سپیدی نقش بستی علم برخاستی سلطان نشستی
چو شب روی از ولایت در کشیدی سپاه روز رایت بر کشیدی
night in Nezami's Khamse:
فرو زنده شبی روشنتر از روز جهان روشن به مهتاب شبافروز
شبی باد مسیحا در دماغش نه آن بادی که بنشاند چراغش
ز تاریکی در آن شب یک نشان بود که آب زندگی دروی نهان بود
سوادی نه بر آن شبگون عماری جز آن عصمت که باشد پردهداری
صبا گرد از جبین جان زدوده ستاره صبح را دندان نموده
شبی بود از در مقصود جوئی مراد آن شب ز مادر زاد گوئی
ازین سو زهره در گوهر گسستن وز آن سو مه به مروارید بستن
زمین در مشک پیمودن به خروار هوا در غالیه سودن صدفوار
ز مشک افشانی باد طربناک عبیرآمیز گشته نافه خاک
دماغ عالم از باد بهاری هوا را ساخته عود قماری
سماع زهره شب را در گرفته مه یک هفته نصفی بر گرفته
ثریا بر ندیمی خاص گشته عطارد بر افق رقاص گشته
جرس جنبانی مرغان شبخیز جرسها بسته در مرغ شبآویز
دد و دام از نشاط دانه خویش همه مطرب شده در خانه خویش
اگر چه مختلف آواز بودند همه با ساز شب دمساز بودند
...................................
climate in Nezami:
یکی شب از شب نوروز خوشتر چه شب کز روز عید اندوه کشتر
سماع خرگهی در خرگه شاه ندیمی چند موزون طبع و دلخواه
زمستان گشته چون ریحان ازو خوش که ریحان زمستان آمد آتش
...................................
in Shahnameh (night):
چو شب گردش روز پرگار زد فروزنده را مهره در قار زد
سوی خانه رفتند هر سه چوباد شب آمد بخفتند پیروز و شاد
چو خورشید زد عکس برآسمان پراگند بر لاژورد ارغوان
به شادی درآمد شب دیریاز چو خورشید رخشنده بگشاد راز
شب تیره تا شد بلند آفتاب همی گشت با نوذر افراسیاب
شب تیره تا برکشد روز چاک نیایش کنم پیش یزدان پاک
شب تیره چون روی زنگی سیاه ستاره نه پیدا نه خورشید و ماه
تو خورشید گفتی به بند اندرست ستاره به خم کمند اندرست
ز شبگیر تا تیره شد آفتاب همی خون به جوی اندر آمد چو آب
به روز درخشان شب آمد سیاه چپ و راست لشکر بیاراستند
...................................
in old Farsi:
پرچم = دم گاو بزرگ
خانه = اتاق
هیجان = مستی جنسی (حیوان نر)، جنبش دریا
دانستن to know = توانستن to be able to
خسته شدن getting tired = مجروح شدن getting injured
سرشتن to create = مخلوط کردن to mix, compose
راه بردن = شناختن، بلد بودن
raftan = eshal gerftan
dashtan = motevaghef kardan
afzudan = toghyan kardan
TRAVEL*
-Adam Olearius (ambassador, translator, Russian+Persian)
-Sa'di (poet, traveler, theorist of love and friendship, )
-Sana+Sina (artist, researcher, translator, )
world? what is late today? trans-late: beyond being late --> travel and arriving late
travel, trans, transportation, poetry, disruption in travel, traumatic travel, log,
traumatic travel:
poetic source/act
related to refuging
voyage
exploration
investigate poetry and travel in the 12th century and 16th century and 21st century encounter
translational worlding between German Iranian cross-cultural speculative narratives that we fabulate with artistic and research methodologies
trajectory, destined beings, translations, transportation, routs, paths, maps,
transportation system
translation system
error in destination(?) [ontology of ‘error’ in 12th, 16th, 21st]
mutation in the garden(?)
technological system of destiny -?-> Sa'di
the flow of energy and material : dejle-biaban continuity
which agential force or travel agency Sa'di or Olearius or Sana or Sina is enrolled or registered in, that it sends them off to far distances?
pure political plays?
the question of ambassadorship
ambassadorial activities of Sana and Sina
the question of diplomacy
ambassador: storytelling, acting,
comparative thinking, comparative research, comparative translational methodology : *self in world* tech., lit., dis.,
which technologies (of composing, of writing, of figuring) are installed for Sa'di in the 12th century and for Adam Olearius in the 16th century that allows them to imagine and engage in/with what we call today *mondial*?
(Sa'di + Olearius:)
chance encounter, failures, writing, making figures, loving, making friends, their acts of worlding (?), composing worlds, (de-compose?)
technicity: armillary sphere, Globe of Gottorf, Golestan, drawings, star constellations with astrological and mythological symbols, inside-outside model of the cosmos,
--> they both have concerns of *global consciousness* --> and their differences: two (or more) different world knowledges
GPS: global system position, concern of both Sa'di and Olearius
an excuse to read and investigate their worldings? translations between worlds, and sewing, tearings, and so on during the Safaviten and the Russian Tsar 16th century cosmology and models of reciprocity
(Translation is always interpretive, critical, and partial.)
intersection of multiple hierarchies:
-the Safaviten order (Isfahan architecture)
-the Duke of Holstein-Gottorp order (family architecture, court and mathematic)
-Tsar order (urban)
-literature of reciprocity***
Sana keywords: distortion, displacement, distance, alternation, collage, blur (noun), noise, voice-over, subtle changes, micro-macro, micro-politic, rhythm, turbulence, fragmentation, metaphor, persistence, repetition, disturbance,
(unexpected)
--> separation ??? =/=? compose
media/mediums: new narratives (script, score, etc.), image archive, garden (material and semiotic site), performance poetry, land-art, video
why video: using performative materials, enactments and staging of speculative narratives, experimental film making, editing, cheap visual effects, animation and drawing. by using the local geography and landscape of Eckernförde, employment of fragmented scores and modest embodiment, experimental acting and storytelling, the video as a generous medium holds and hosts all our gathered materials, and enables a linear but expansive experience. we will write short scripts based on stories from Olearius's travel logs in Iran and Sa'di's Golestan in order to put them into tests after 8 and 3 centuries, and produce intensity and curiosity for a richer way of relating to our shared cultural heritages and literacies.
practical: we will explore all the mentioned ideas and storylines as starting points to create interest for material-discursive practices of ‘worlding’ and ‘encountering’ in cross-techno-cultural intersections.
...................................
[working] title:
Das Gesicht des Paradies
the cast of one Globe to another
Globe of Gottorf of Golestan
“Each serving diligently in its own appointed place”
“Deliverance from the yoke of bondage”
The Globe of Gottorf and deliverance from the yoke of bondage
The cast of Golestan and the magnitude prison of Globe
Das Gesicht des Paradies und schlichtendes Gottorfer Riesenglobus
Adam Olearius and Sa'di in bondage
magnetic fields of
intermediate category
contiguous mass of flowers and tulips
magnitude prison
Others adopt Hell
...instead you are in paradise
traveling
post travel
Paradise Roads
Gesicht
Globe of Gottorf and Golestan of Sa'di
foreign affairs
...................................
Planthroposcene, the age of gardens
...................................
[...] remembering is not a replay of a string of moments, but an enlivening and reconfiguring of past and future that is larger than any individual. [...] The past is never finished. It cannot be wrapped up like a package, or a scrapbook, or an acknowledgment; we never leave it and it never leaves us behind.
Barad's mother's question: “what good is there in offering recognition that can't be recognized?”
[...] there is only the ongoing practice of being open and *alive to each(other)* meeting
“How to disrupt patterns of thinking that see the past as finished and the future as not ours or only ours?”
...................................
When we read or hear any language statement from the past, we translate.
...................................
the ways Olearius remains non-Iranian all the way
...................................
Conley's notion of “Haptic Eye” (in line with Marks)
dilate the way (here?), we can't elsewhere
the lines that Olearius draws have their origin in their process, in the line, and in the support that line receives,
the drawing that causes the line
the hand that sees
a hand that perceives
the reciprocity between seeing and drawing is that which metabolizes Olearius --(the interchangeability of the visual and verbal)--> “simultaneous process of subjectivation and objectivation” (of sensation)
study of the Persian object
gradually discovering what is in the image
to the image
(already knowing what it is)
how the screen/surface inflicting things far and near
(an) art of viewing
how the eye and the object of my vision constitute each other
optical visuality
erotically charged moment
--> the distanced is sensed
*world laid bare
lay: to place down in a position of rest, or in a horizontal position
bare: naked, open
a political aesthetic: a seeing hand relates to prehension (Greifen) of the world at large, the world at its imagined totality, *a world in which any ocular grasp is utopian* (and is always politically invested)
celestial[...]